دلنوشته ای از مامان برای اوینای عزیزم(4)
دخترم..... . . . همین ! دلم تنگ شد , صدات کردم ....... یه لحظه دلم خواست صدایت بکنم, گردش به حریم با صفایت بکنم, اشوب دلم به من چنین فرمان داد, در سجده بیفتم و دعایت بکنم ........... ...
نویسنده :
شقایق
13:32