واژه های جدید
شیرین زبون مامان دیروز تولد مامان شقایق و البته خاله جون شبنمی ( من و خاله دوقلویم ) بود و همه اومده بودن خونه ما ....... شما و کبریا جون به خاطر توپ دعواتون شد عمه هم کنارت نشسته بود کبریا توپت و گرفت شما هم گریه کنار گفتی عمه , عمه رو میگی اینجوری شد
عمویی هم اینجوری شد.............
خاله جون شبنم هم اینجوری شد..........
دایی جون امین هم اینجوری شد............
جای خاله جون شیما سبز بود
خلاصه جمع بهم ریخت
تازگیها خودت میگی تاب تاب ابا بعد هم پشت سر هم میگی اگر قربونت برم منظورتم اینه که ادامه شعر و برات بخونم
خودت لی لی حوضک بازی میکنی خودت میگی لی لی و با دست خودت و ما بازی میکنی
کلاغ پر بازی میکنی ناناز مامان خودت میگی پر
خودتم میدویی دنبال توپ میگی توپپپپپپ
دایی جون امین برای کبریا ملوسه جوجه اردک گرفته شما بیشتر از کبریا ذوقش کردی تا میبینیش دست میزنی و میگی تی تی
عروسکم 10ماه و 20 روز