آوینــــــــا عسلیآوینــــــــا عسلی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

✿بهونه زندگی من آوینا✿

11 ماهگی عسلی خانم

1392/7/6 10:05
نویسنده : شقایق
263 بازدید
اشتراک گذاری

عسلم 11 ماهگیت مبارک البته با 3 روز تاخیر خجالت

ببخش عزیزم نت نداشتم فدات شم 4 مهر که دخترم کلی بزرگتر شده بود نمیدونم چرا یه حس عجیب غریبی داشتم همش بهت خیره میشدم یاد سال گذشته افتاده بودم که هنوز دنیا نیومده بودی و من استرس تولد نازنینم و داشتم  و خدا را شکر امسال خانمم کنارم هست و چقدر مشکلات داشتم که فقط و فقط به خاطر وجود نازنین تو تونستم پشت سر بذارم که برای خودمم تعجب اوری که چطوری تحمل کردم همدم خوشگلم هر چقدر از خوبی و پاکیت بگم کم گفتم

دخترم تو بی نظیری مهربونیت غیر قابل توصیفه وقتی خواسته ای داشته باشی و زود برات براوردش کنیم بدونی که خودمون بهت بگیم ما رو میبوسی وااااااااای که چقدر لذت بخشه وقتی بوسم میکنی تو دلم کاروخونه قند احداث میشهنیشخند

وقتی خودم بهت میگم منو ببوس اگر بابایی کنارمون باشه دیگه صبر نمیکنی بعد از بوسیدن مامان حتما بابایی رو هم میبوسی خلاصه اهل تبعیض نیستی حتی رفتارتم فرشته گونه هست خانمممممم

نمیدونم چطوری بهت بگم که برام از همه چیز و همه کس مهمتری به نقطه ای رسیدم که دیگه در مقابل تو منی وجود نداره همش تویی عروسکم

دیونه ی اون قیافه پاک و معصومت شدم دلم برای بوی تنت تنگ شده بوی نوزادیت یادش بخیر تمام خونه رو پر میکرد وقتی تو اوج فکر میرم دلم میگیره کاش بیشتر قدر اون روزا رو میدونستم چقدر زود گذشت................. ایشالا همیشه سالم و خوشبخت باشی و زمان برات به خوشی بگذره

طاقت یه لحظه دوریت و ندارم عزیزترینم من انقدرررررر دوست دارم و نسبت بهت احساس مالکیت دارم که یه جورایی حسودیم میشه حتی کسی تو رو لمس کنه یا نوازشت کنه (در گوشی ) در مورد بابایی هم همین حسو دارم اما در مورد شما خیییییییلی بیشتره این مسءله تا جایی هست که وقتی مراسمی میریم برام زجر اور میشه دلم میخواد فقط مال من باشی تو تنها موجودی هستی که تمام وجودت مال منه فقط من وقتی میری بغل کسی و دیگه بغل من نمیای دلم میگیره که نکنه منو دوست نداشته باشی ناراحت بدون که تو بهونه زندگیم هستی پس بهونه ام همیشه پیشم بمون

امروز دلم خیییییلی گرفته ببخش اما دستم به خوشی نرفت و از ته ته قلبم با غم نوشتم

.: آوینا عسلی تا این لحظه ، 11 ماه و 3 روز و 0 ساعت و 44 دقیقه و 42 ثانیه سن دارد :.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان امیررضا
8 مهر 92 0:36
11ماهگیت مبارک گل دختر.آفرین به گل دختر . مامانی واقعا چقدر زود می گذره. راستی مامانی منم دقیقا همین حسی رو که شما داری دارم ولی تا حالا فکر می کردم من تنها اینطورم و دوست دارم نی نیم همش مال خودم باشه.

انشالله کانون خانوادتون همیشه گرم و پر محبت




ممنون عزیزم

چقدر دعای قشنگتون به دلم نشست همچنین شما ایشالا همیشه کنار همسر و پسر نازنینتون توی ارامش باشید
الهی امین

مامان آرتین
9 مهر 92 12:39
سلام عسل خانم 11 ماهگیت مبارکخاله دیگه چیزی واسه تولد 1 سالگیت نموند مواظب خودت باش ما رو هم واسه تولدت دعوت کن


ممنون عزیزم
اره خاله جون دیگه بزرگ شدم تشریف بیارید خوشحال میشیم
معصوم/مامان جان جان فاطمه
10 مهر 92 21:57
عزيزم دلـــ ت بي غصه
خاله جونم 11 ماهگيت با يه دنيا شادي مباركـــــ
شقايق جون همه ي بچه ها حتي وقتي بزرگ هم ميــــشن مامانشون رو با دنيا عوض نميكنن چه برسه به ني ني هاي ما كه ميدونن چقدر دوستشون داريم


ممنون عزیزم
مرسی خاله جونم
ایشالا فدات دوست خوبم
مامانی کسرا
13 مهر 92 12:29
قربون این مامان حسوووووووووود
انشالله همیشه خوب و خوش باشی شقایق جون با این ملوسک


خدا نکنه عزیزم
مرسی لطف داری دوست مهربونم
عاطفه
14 مهر 92 19:00
خیلی قشنگ حال زیبات و وصف کرده بودی. ایشالله زیر سایه پر مهر شما همیشه سلامتو خوشبخت باشه.


لطف داری فدات شم
ممنونم همچنین پادشاه قلبها
سارا مامان محمدرضا
18 مهر 92 3:43
وای چه مامان مهربون و پر از احساسی. چقدر قشنگ حستو توصیف کردی. خوش به حال آوینا جون که اینقدر مامانش مهربونه و دوسش داره.
عزیزم به ما هم سر بزن. با 4 تا پست جدید آپم گلی. بیا پیشم. بوووس

فدات عزیزم لطف دارید ما داریم سعی میکنیم که مثل شما مامان نمونه بشیم ظاهرا موفقم نبودیم
چشم الان میام