آلرژی
خدایا شکرت
سلام آوینا دوست داشتنی من
امروز روز خیلی پر استرسی بود
ظهر هر کاری کردم نخوابیدی
فکر کردم چون هوا بیش از حد گرمه
همش دستت روی شکمت بود
به سرم زدم لباسات بیرون بیارم
یهو برق از سرم پرید
الهی بمیرم
دو طرف پهلوت شکمت زیر بغلت و گوشه ران قرمز بود
نمیدونم علتش چی بود شاید پمپرز
وای خدا گریم گرفته بود
خیلی هل شدم
نمیدونستم چکار کنم
خارش داشت
سریع برات کرم زدم
بعدم زود به مطب دکترت زنگ زدم اما هنوز زود بود
تا ساعت 5 بالای 30 بار به دکترت زنگ زدم
همش به ذهنم میرسید
ابله مرغان هست
داشتم دیووونه میشدم
نشستم های های گریه کردم
بابا که اومد بی زبون با بد صحنه ای روبرو شد
با گریه پریدم جلوش بنده خدا اونم هل کرد
ولی همش میگفت این ابله نیست
سجاد میگفت از گرمی هست
خلاصه ساعت 5 شد برات نوبت گرفتم زود رفتیم دکتر
تا نوبتمون شد هزار بار مردم
دکتر بعد از معاینه گفتن بخاطر مصرف زیاد بستنی و کاکائو هست و تا چند وقت اصلا کاکائو نخوره
آلرژی !!!!
درست مثل خاله شبنم که به کاکائو الرژی داره
خیلی ترسیدم اما خدا را شکر بخیر گذشت
تمام مسیرخونه تا مطب دکترتو رو سفت تو بغل گرفتم و کلی با خودم کلنجار رفتم که این اخر و عاقبت نا شکری های منه !!!!!
خدایا غلط کردم درسته من سراپا پر از گناهم قبول ....... خودم اماده هر جور دردی هستم ولی بچم نه
خدایا هزار بار شکرت
خدایا ممنونتم دخترم فرشته کوچولوم به دستای مهربون خودت میسپارم خودت مراقبش باش
خدایا تو رو به بزرگیت قسم فقط برام حفظش کن صحیح و سالم و خوشبخت