شیرین کاریهای دخملی 19 ماهه

عشق من سلام

خورشید خونه ما قربونت برم که حسابی خانم شدی اصلا باورم نمیشه ماشالا 19 ماهه شدی گل من خیلی عاشقتم

فدات شم خیلی وقته از پیشرفتهای طلامون چیزی ننوشتم نازگلم گلی پیشرفت کردی و هر روز که میگذره کارای جدیدی یاد میگیری

چند وقتیه به بازی کردن علاقمند شدی و به منم دستور میدی ایشین و دستای قشنگتو میذاری روی زمین و میگی کباغ پــــــــــــــــــــــــر دنجشک پــــــــــــــــــــــــــر آینا شروع میکنی به دست زدن و واسه خودت چیزایی میگی که خیلی مفهوم نیست اما من خوب میفهمم زبون دخملی کوچولوم بعد یهو وسط کباغ میگی تولد تولد مبالک و شروع میکنی به رقصیدن ماهکم وای که دیدن شادی ها و خنده هات منو به پرواز در میاره بی اختیار میخندم از ته ته دلم خدایا شکرت به خاطر داشتن فرشته پاکیها

عاشق شعر خرگوش هستی چون وقتی برات خوندم دستم مثل گوش گذاشتم روی سرم شما هم وقتی میخونی با ناز و ادا میخونی و دستاتو میذاری گوشه سرت و یهو میگی آخ  ماهک هزار ماشالا خیلی باهوشی

جالبه که سرد و گرم رو از هم تشخیص میدی وقتی چیزی میخوری که یخه میگی سرد و وقتی چیزی گرمه میگی داغ قربونت برم و مهمتر از اون عشقم بالا و پایین رو تشخیص میده

از اونجایی که کوچولوی ما توی مهربونی بی نظیره گاهی منو و عروسکشو و اونایی که دوست داره مثل فرزانه جون دوست داشتنی صدا میکنه ناناز الهی فدای شیرینترین دختر دنیا بشمممممم

محاله به دخترم چیزی بدم و نگه مرسی

عکس پسر دوستم که اسمش عرشیا هست سردر فروشگاهشون هست و محاله که ما از اونجا رد بشیم و شما عرشا رو صدا نکنی هنوز به اونجا نرسیدیم میگی عرشا ........ بس دخترم دست و دلبازه کل اون خیابون و به اسم عرشا ثبت کرده مبارک باشه عرشیا جون

عاشق از پله بالا و پایین رفتن هستی منم از ترس این هیچان شما خونه مامان جون عفت نمیرم چون از لحظه ای که وارد میشیم شما مشغول از پله بالا رفتنی تا برگردیم گاهی کفرمو در میاری هیچ جوره راضی نمیشی بیای پایین منم زورم بهت نمیرسه

چند روز پیش بابایی میخواست بره بیرون اماده شدن شما متوجه شدی دنبال بابا میدوییدی و میگفتی ایسووووو وای من از خنده مرده بودم با این واژه های طلاییت

صحبت کردنت خیلی پیشرفت کرده و خیلی واضح صحبت میکنی بابا اب بده . بابا پارک تاب سورسور . مامان به به بده . مامان ایشی بده . مامان نی نی بده . نریم اتاک . مامان نی نی اتاد ( افتاد )

وقتی بهت میگم آوینا جونم بیا بازی میشینی کنارم و تراز با پای من پاتو دراز میکنی و شروع میکنی به خوندن اتل توتوله نه شیر تا همین جا بیشتر بلد نیستی یهو هم پاتو جمع میکنی میگی آخ

توی غذاها عاشق کباب و کتف هستی از بین حبوبات لوبیا رو دوست داری و بین میوه ها انگور و گیلاس و پرتقال ...... هنوز بهت زردالو ندادم و صد البته عاشق ماست

دختر کوچولو هنرمندم عاشق نقاشی کردن هست و وقتی میخواد خودش میاد میگه نکاش

وقتی فولوت میخوای خیلی بامزه فوت میکنی نمیدونم چون فوت دادن و فولوت هم اسمش شبیه هست هم فوت دادن رابطه شدیدی با فولوت داره عسلم اینا رو با هم ترکیب کرده !!!!

از اونجایی که دخملکم به حمایت از پرندگان خیلی علاقه داره بابایی براش یدونه جوجه خریده و کوچولو ما هر روز بهش به به میده و کلی هم باهاش بازی میکنه و اصلا هم ازش نمیترسه وقتی میخواد صداش کنه لبای البالویشو غنچه میکنه و میگه تووووتو خیلی بامزه میگی

.: آوینا عسلی تا این لحظه ، 1 سال و 7 ماه و 15 روز سن دارد :.