15فروردین 93
دنیای من سلام
قبل از هر چیز از طرف خودم و آوینا جونم یکساله شدن مرسانا نازنینم به دایی جون امین و خاله فروغ عزیز تبریک میگم امیدوارم عمرش طولانی تنش سالم لبش همیشه خندان باشه
هر حادثه ای که حادثه نیست!!!
حادثه یعنی
.
.
.
.
.
آمدن "تـ♥ـو"
تولدت مبارک مرسانا کوچولوی نازمممممم
دیروز اخرین روز تعطیلات بود و ما به همراه مامان محبوبه و عمه کیمیا و عمو کسری و عمو سعید و عمه فرزانه دوست داشتنی رفتیم گردش و حسابی خوش گذروندیم از همه بیشتر به آوینا خوش گذشت و تا تونست بازی کرد و از ذوق جیغ کشید
شب که برگشتیم بردمت حمام وقتی اومدیم بیرون دیدم حسابی پوستت سوخته مخصوصا بینی و گونه هات فرشته من و کلی دلم سوخت خلاصه برات ماسک گذاشتم نفسم
فدای عروسک خوشگلم
دلبر شیــــــــــــــــــــــــــــــــرینم
نازگلم خیلی به کفش علاقه داره گاهی هم پاشو تو کفش بزرگترا میکنه !!!!!
( بازی زندگی بچه هاست زندگی بچه ها را بازی نگیریم )
آوینا جونم و عمو سعید مهربون
.: آوینا عسلی تا این لحظه ، 1 سال و 5 ماه و 9 روز و 7 ساعت و 23 دقیقه و 55 ثانیه سن دارد :.
تــــــــــــــــــــــــــو بخند تا سراسیمه شود بوی بهار ..........