اواخر 16 ماهگی عشقم
سلام به قندک مامان
دختر گلم تازگیها یاد گرفتی همش میگی نه میگم مامان شقایق دوست داری میگی نه میگم سجاد دوست داری میگی نه میگم بیا میگی نه میگم بشین میگی نه میگم بخور میگی نه میگم بریم دردر میگی مرسی
به محضی که در یخچال باز میشه میگی ماس در وزن ماست
میگم اسب چی میگه میگی پیتیک یپتیک
زنبور ویززززز
از شمارش اعداد بگم که دخترم تا شماره 4 بلده بیشتر وقتا 1 و نمیگی اخه معمولا ما گفتیم و شما ادامه دادی وقتی یهو خودت شروع میکنی به شمارش و میگی 1 2 3 از هر جایی که باشی میپری روی سرمون خدا رحم کنه تا 100 بلد بشی
از مبل و و میز میری بالا و کلی ذوق خودت میکنی و شروع میکنی به دست زدن
مدام میگی پارک و برای خودت میخونی تاب تاب عباسی بعد من میگم خدا آوینا
شما میگی نندازی بقیه شعر و من میخونم شما اخرش میگی تو بغل سجاد بندازش
ابمیوه رو فقط به عشق نی میخوری
امـــــــــــا مدتیه خیلی بهونه گیری شدی همش نق میزنی و بی دلیل گریه میکنی نمیدونم مشکل از دندونت هست یا از ما .....
دخترکم کودکی کن و شاد باش و شاد باش و شـــــــــــــــــاااااااااد
ارام چشمهایت را روی هم بگذار
من بیدار میمانم و کابوسها را یکی یکی از اتاقت دور خواهم کرد
تو فقط سعی کن خواب ارزوهایت را ببینی
بقیه را به من بسپار..............
: آوینا عسلی تا این لحظه ، 1 سال و 4 ماه و 21 روز و 4 ساعت و 10 دقیقه و 57 ثانیه سن دارد :.