توانایی های جدید
سلام نازنین مامان
این روزا کلی کارای جالب میکنی مثلا عینک عمو هادی رو از چشماش برمیداری
روز جمعه که باغ بودیم عمو شهرام بغلت کرد گیر داده بودی به زنجیر توی گردنش دیگه بغل هیچکس نمیرفتی ول کنم نبودی عزیزم
توی ماشینم وقتی اهنگای شاد میذاریم حسابی قر میدی منم ذوق مرگ میشم خانم هنرمند من
وقتی میخوام دستتو بشورم با اون یکی دستت میخوای ابو بگیری یا دست به مایع میزنی کلی شیطون شدی
دیروز صبح شما کلی حوصلت سر رفته بود بغلت کردم بردمت سمت کمدت و عروسکاتو بهت نشون دادم به اونایی که شکل حیوون بود اصلا توجه نمیکردی اما به عروسکای شکل نی نی واکنش نشون میدادی و ذوق میکردی یکی از عروسکات که موهاش بلند بود خیلی دوست داشتی دادم به دستت بیچاره براش مو نذاشتی مجبور شدم اسلامیش کنم و کلاه کوچولوهای خودتو گذاشتم سرش
عزیز دلم دیگه باید غذای کمکی بخوره ولی مامانی هنوز براش درست نکرده
سبز باشی عزیزم