یه روز اقا خرگوشه .....
نفس من سلام
دیروز بخاطر چند روز تعطیلی عید فطر خاله جون شیما عزیز اومده بودن خونه مامان جون و مثل همیشه سایه مهربونیشون از دختر ناز ما دریغ نکردن و 2 تا خرگوش خیلی خوشگل کوچولو برای شما و کبریا جونی اورده بودن وای که چقدر شما عاشقشون شدید
فیلمای شما خیلی دیدنی هست حیف که بلد نیستم بذارم توی گروه ...... خیلی بامزه ذوق میکردی
اصلا نمیدونستی چکار کنی دور قفس میچرخیدی اولش که صداشون میکردی پیشی بعد بهت گفتم این پیشی نیست گفتی تووووتو وقتی بهت گفتم خرگوش هست شروع کردی شعر یه روز اقا خرگوشه دوید دنبال موشه رو خوندن فدات بشم
انقدر شما هیچان داشتی که همون دورت جمع شده بودیم و با لبخند تماشات میکردیم شاهکار زندگی من بهت افتخار میکنم دلبر شیرینم
شاد باشی همیشه برگ گلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی