عروسکم منو ببخش ......
عروسک زیبای من منو بخاطر تمام بی حوصلگی هام ببخش
ببخش که نمیتونم اونطور که باید مادر باشم گاهی شرایط زندگی برام اون چقدر پیچیده و پر گره میشه که کم میارم و شاکی از زمین و زمان و الهی بمیرم که دیوار از تو کوتاه تر و قلب از تو بزرگتر پیدا نمیکنم فدات شم
عزیزدلم گاهی خوشحالم که از جنس منی چون دختر بودن و به واسطه دختر بودن مادر شدن یه حس خاصی داره که غیر قابل وصفه ولی دردوسر و بدبختی هم زیاد داره گاهی با خودم میگم کاش از جنس من نبودی کاش ......
اصلا نمیتونم تصورش کنم که شاید خدایی نکرده یه روز تو هم با این مشکلات مواجه بشی اگر چنین شد من چکار کنم چطوری تو رو قانع کنم .......
عزیزترینم مادر که میشی سرت شلوغ میشه یه کاره 24 ساعته در 7 روز هفته ........
هر روز صبح به چشمای درشتت و موهای پر پیچت خیره میشم و از خودم میپرسم واقعا من مامان این دختر زیبا هستم اونوقته که به خودم قول میدم که امروز مامان بهتری باشم
پرنسسم آوینا وقتی خوابی منم غرق در رویا میشم رویای اینده تو و ارزوهای من مادر
فقط خدا میدونه چقدر برات ارزو دارم
عشقم دنبال واژه ای میگردم که دوست داشتنم رو نسبت به تو که همه وجودمی نفسمی همدم منی خلاصه دلیل بودنم و تحمل این همه روزا و شبای سختمی پیدا کنم اما ناتوانم ......
وقتی به دستای قشنگ نگاه میکنم برای لحظاتی از خودم و دنیا و غافل میشم یادم میره مشکلات چطور دورم گرفته تو نازنین منی دستات گرمی بخش زندگی منه
منو ببخش نازنینم قول میدمممممم مامان خوبی باشم جوری که تو میخوای فقط تو .........